به خدا دادیِ سقّا غزلی باید خواند
به علی، رتبۀ او را ازلی باید خواند
پسر ٱم بنین نه، پسر فاطمه خوان
همچنانی که ابالفضلِ علی باید خواند
نیست معصوم، ولی در درجاتِ معصوم
برترین است و به عصمت مَثلی باید خواند
صاحبِ تیغ و علَم، روح مواسات و ادب
دستبوسش همۀ پنج ولی باید خواند
دست بر قبضه چو گیرد، همه یَلها به فرار
وسطِ معرکه ها شیرِ یلی باید خواند
ساقیِ تشنه لبان است، ولی در جنّات
از قضا لعل لبش را عسلی باید خواند
چه بخوانم علَمِ مُلک علمداری را
چه بنامم یل میدان وفاداری را
در شجاعت نه به والله نظیری دارد
حرف اول بزند روز فداکاری را
قوّت و عزم و اراده، همه در خدمت دوست
او به میدان عمل ثبت کند یاری را
گر چه انبوهِ أمان نامه به پایش ریزند
جز به دلدار نگوید سخنِ آری را
ز کراماتِ ابالفضل همین یک نَم بس
که به دریا بکُند وصل، مِیِ جاری را
جذبِ حق میکند از دور دلِ نوری را
به دَمِ تیغ بگیرد نفَسِ ناری را
در مناجات، عجب دستِ نیایش دارد
در عنایات، به هر درد گشایش دارد
نمی افتد ز لبش ذکرِ الهی اما
ذکر زهراست که هر لحظه سُرایش دارد
همه اوصافِ الهی است در او جمع، ولی
عشق و احساس در عباس همایش دارد
گر چه مبهوتِ حسین است، ولی در وقتش
چقدَر او به حسن، ناز گرایش دارد
اصلِ مأموریتِ ماهِ بنی هاشم چیست
دور تا دورِ حرم، ماه نمایش دارد
هر چه گوئیم ز رزمیدنِ مولاییِ او
سبک جنگیدن او باز ستایش دارد
ز هجومش، به عقب لشگر دشمن ریزد
ابتدا تا به صفِ آخرِ دشمن ریزد
مرکبِ راهورش، پای چو کوبد به زمین
لرزه بر شاکلۀ پیکر دشمن ریزد
جوششِ غیرت او تا به رگش می جنبد
همچنان صاعقه ای بر سر دشمن ریزد
شیرِ صفّین و دلاور پسرِ شیر خدا
پیش چشم همه یَلها پَرِ دشمن ریزد
تا به آهنگِ علی، روی به میدان بکند
دست و پاهاست که دور و بر دشمن ریزد
از عرب تا به عجم، یکسره إذعان دارند
که ز تیغش، سپر و خنجر دشمن ریزد
- پنج شنبه
- 14
- فروردین
- 1399
- ساعت
- 1:41
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
محمود ژولیده
ارسال دیدگاه