• پنج شنبه 6 اردیبهشت 03

 مهدی نظری

مدح ولادت حضرت عباس(ع) -(علم افراشتۀ قلۀ دنیا عباس)

1123

علم افراشتۀ قلۀ دنیا عباس
قمرهاشمی عالم بالا عباس
اولین گل پسر ام بنین و حیدر
سومین شیر نر حضرت زهرا عباس
وارث هیبت مولا همۀ عشق حسین
دانش آموز حسن حضرت سقا عباس
صاحب پرچم فرماندهی عاشورا
پارکاب قدم زینب کبری عباس
ای عموی علی اکبر٬پدر تشنۀ مشک
ای لبت آب بقا صاحب دریا عباس
بانفسهای تو هر مرده دلی زنده شود
ای دم تو دم صد حضرت عیسی عباس
با ادب هست هر آنکس به شما منتصب است
روز میلاد تو میلاد خدای ادب است

متولد شدی و ام بنین دلشاد است
روز میلاد تو هر سینه علی آباد است
ساقی کرببلا هستی و با آمدنت
کاسۀ خالی هر دلشده ای پر باده ست
چه کسی گفته حلال است شراب این غلط است
خوردن می فقط از دست شما آزاد است
روز میلاد تو حیدر بخودش گفت علی
بازوان پسرت سخت تر از فولاد است
بوسه زد دست خدا دست تو را آقا یا
بوسه زد برلب شیرین شدهٔ آقا دست؟
نام زیبای تو هر ذائقه را شیرین کرد
عاشق روی تو فرهاد تر از فرهاد است
به علی حیدر کرار شدن می آید
به تو عباس علمدار شدن می آید

عالم از عشق تو بی تاب شود حق دارد
ماه از نور تو بی خواب شود حق دارد
سالی یک دوره اگر درس ادب داشتنت
در تمامی جهان باب شود حق دارد
دری از صحن تو باز است سوی صحن حسین
درِ صحنت اولوالالباب شود حق دارد
باادب هستی و باغیرتی و آقا پس
چون تویی ساقی ارباب شود حق دارد
پسر شیر خدا ای گهر ام بنین
خاک پای تو زرِ ناب شود حق دارد
پدر مشک تویی آب بفرمان تو است
پس ضریح تو پر از آب شود حق دارد
تو جگردارترین زادۀ حیدر هستی
مثل ارباب به زینب تو برادر هستی

تو ابوفاضلی و دلبری ات بی همتاست
تو اباالفضلی و ویرانگری ات بی همتاست
جنگ صفین شد و عالم و آدم دیدند
نحوۀ سرزدن حیدری ات بی همتاست
با غضب کردن تو مالک اشتر ترسید
بعدفهمید که جنگاوری ات بی همتاست
نوجوان بودی و پرچم  به سرِ دوش تو بود
همه دیدند که سرلشگری ات بی همتاست
آفرین ام بنین چه پسری پرورده
به خدا تربیت مادری ات بی همتاست
عبد صالح شدنت بنده اللهم کرد
یااباالفضل خداباوری ات بی همتاست
گرهی بسته ندارد به تو دلبسته شده
خوش بحال دل آنکه به تو وابسته شده

کربلا رفتی و ماه از برت افتاد زمین
اشکها از سر چشم ترت افتاد زمین
به فدای سرو دستت که علی می بوسید
ناگهان بازوی آب آورت افتاد زمین
تیری آمد وسط هلهله ها خورد به مشک
شیشه عمر علی اصغرت افتاد زمین
خبر آمد به سوی اهل حرم وای عمو
بازمین خوردن تو خواهرت افتاد زمین
کاش این قصه غم خاتمه اش اینجا بود
از سر نیزه عزیزم سرت افتاد زمین
در مدینه خبر پرچم سقا پیچید
بی هوا ام بنین مادرت افتاد زمین
ای عموجانِ حرم، باز به من احسان کن
یک شب جمعه مرا کرببلا مهمان کن

  • پنج شنبه
  • 14
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 2:46
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران