جز نام تو بروی لب ما روا مباد
بزم عزای توست کسی بی صدا مباد
من از خدا همیشه فقط خواستم دلم،
با هیچکس به غیر حسین آشنا مباد
پای دلم ببند که از دست می رود
از بند، این همیشه مهاجر، رها مباد
در پای این علم همه یک خانواده ایم
ما با همیم، تفرقه در بین ما مباد
با اشک شیر داد و دعا کرد مادرم
این طفل، نذر هیچ کسی جز شما مباد
هرگز پدر مرا شب هشتم محل نداد
رد می شوم که روضه ی سربسته، وا مباد
افسرده است هر که به هیئت نمی رود
گریه برای غیر غمت رزق ما مباد
روح نماز و روزه و حج و جهاد من!
سمت کسی به غیر تو قبله نما مباد
خالی مباد شور عزادارت از شعور
از مجلس تو نام شهیدان جدا مباد
- پنج شنبه
- 14
- فروردین
- 1399
- ساعت
- 18:44
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
سعید تاج محمدی
ارسال دیدگاه