شبها به جز چشمانِ بیداری ندارد
در حبسِ شیطان مانده و یاری ندارد
زنجیرها با این تنِ لاغر چه کردند
دیگر توانی در بدن، آری، ندارد
بهرِ رهایی از حصارِ ظلمِ هارون،
روحِ رهای مرد، اصراری ندارد
...من مطمئنم شیعه در هولِ قیامت،
با بردنِ این نام، دشواری ندارد
باب الحوائج گفتهاند او را، برایش،
درمانِ دردِ یک جهان، کاری ندارد
- جمعه
- 15
- فروردین
- 1399
- ساعت
- 6:28
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
عادل حسین قربان
ارسال دیدگاه