• دوشنبه 3 دی 03


متن شعر جمعه انتظار -(سرما زده ز سوز زمستان جاری ام )

815
1

مهدی عج 
سرما زده ز سوز زمستان جاری ام 
محتاج شور و گرمی دستی بهاری ام 

ای بهترین ترنم لبهای آبشار 
لبریز گشته ظرف غم از اشکباری ام 

این روزها بدون تو سخت است زندگی 
رحمی نما به این همه شب زنده داری ام 

تنها وصال چهره ی چون قرص ماه توست 
زیباترین بهانه ی چشم انتظاری ام 

معلوم نیست بعد گذشت هزار سال 
آیا تو شاد میشوی از همجواری ام 

ایکاش در ظهور تو تاثیر میگذاشت 
این آه سوزناکم و  این بیقراری ام 

دنیا مرا برای خودش برگزیده است 
آقا اسیر فتنه ی بد روزگاری ام 

در موجی از هلاکت دلهای غمزده 
باور نمیکنم که تو تنها گذاری ام

 عشق تو را به روی دلم قاب کرده ام 
ای آشناترین ورق یادگاری ام 

  • جمعه
  • 15
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 15:13
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران