با نالهاش آرامش زندان شکسته
حتی سکوت مرد زندانبان شکسته
بشکن نمازت را مسافر وقت تنگست
وقتی ستون خیمهی ایمان شکسته
موسی میان وادی ایمن اسیرست
ده طور در اجرای ده فرمان شکسته
آیات الرحمان به هم پیچیده آیا
یا استخوان لؤلؤ و مرجان شکسته
در باغ ایران داده طوبایش ثمرها
هرچند از بیداد این و آن شکسته
او نیز از زندان میان تشت دیدهست
سنگ صبور زینب و طفلان شکسته
این تازیانه میزند آن خیزران را
پهلو پریشان میشود دندان شکسته
با خیزران بیوضو باید بگویم:
دندان قاری... حرمت قرآن شکسته
برگو مخواند روی نیزه مصحفش را
بر مردم رجّالهی پیمانشکسته
حالا که خالی مانده گهواره، چگونهست
بغض گلوی تشنهی باران شکسته
مگذار پا را پیشتر این روضه بازست
وقتی عقیقی گوشهی میدان شکسته
- جمعه
- 15
- فروردین
- 1399
- ساعت
- 20:38
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
مجید لشکری
ارسال دیدگاه