میلادیه حضرت صاحب الزمان
زمین چشم انتظار مقدمش تا آن نگار آید
زمان هم بیقراری می کند تا آن قرار آید
زمانه می دهد امشب نوید اتفاقی خوش
به دنیا کودکی در سامره والاتبار آید
شکوفا می شود امشب گل نرگس به دامانش
به گلزار ولایت آخرین گل هم به بار آید
ز خاطرها رود زیبا رخ کنعانی یوسف
که دیگر یوسف زهرا به دنیا خوش عذار آید
میان عرش اعلا شور وغوغایی به پا گشته
قرار اینست قنداقه به عرش کردگار آید
ملائک بسته صف از بهر دیدار رخ ماهش
برایش حضرت جبریل آنجا پرده دار آید
ستاره ریزد از هفت آسمان در پیش پای او
مه وخورشید درپیش رخ او شرمسار آید
امام عسکری مسرور از میلاد فرزندش
دلش آرام بگرفته که آخر شهریار آید
همه گویند با یک گل بهارانی نمی آید
الا ای اهل عالم با گل نرگس بهار آید
دلیل آخرین حق بر روی زمین باشد
همو که گیرد اندر دست، تیغ ذوالفقار آید
همه فرعونیان عصر او دنبال او گردند
مهی که غایب از چشمست درهر روزگار آید
چو آید نیمه شعبان شود دل غرق درشادی
بساط جشن بر پا در همه کوی وگذار آید
نوای العجل یا حجت حق در فضا پیچد
که شاید یک خبر از آن شه یکه سوار آید
شعر:اسماعیل تقوایی
- دوشنبه
- 18
- فروردین
- 1399
- ساعت
- 15:38
- نوشته شده توسط
- اسماعیل تقوائی
- شاعر:
-
اسماعیل تقوایی
ارسال دیدگاه