گوش سنگین جمعه ها دیگه
خسته از ندبه های بیهوده س
بارها رد شدی ندیدیمت
بسکه چشمای شهر آلوده س
کوچه کوچه برات چراغونه
بیا تا اخم آسمون واشه
حیفه روز تولدت بازم
جای خالیت تو چشممون باشه
این چراغا و ریسه ها اصلا
راه درمون قلب خستم نیست
از کی باید نشونیتو پرسید
وقتی یک عکسم ازتو دستم نیست
التماس منو داری می بینی
وسط بغض و هق هق بارون
دیدنت تنها دلخوشی منه
به من این دل خوشی رو برگردون
میدونم برمیگردی و باتو
من از این کوره راه رد میشم
تو فقط کافیه اشاره کنی
واسه تو مردنو بلد میشم
پاشو اسب سفیدتو زین کن
نیمه ی ماه عشق در پیشه
جشنی که با حضور تو باشه
آخ چه جشن تولدی میشه
- سه شنبه
- 19
- فروردین
- 1399
- ساعت
- 14:34
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
منصوره محمدی مزینان
ارسال دیدگاه