• پنج شنبه 9 فروردین 03


متن شعر امام حسین(ع) -(قاصد طبعم سحرگه با سُرور از در رسید)

677

قاصد طبعم سحرگه با سُرور از در رسید
گوییا پیک وصال از جانب دلبر رسید


از در آمد با بسي وجد و نشاط و انبساط
کز طفیل‌اش شام هجر و رنج و محنت سر رسید


مژده بر من داد کای افسرده ی خاموش دل!
خیز کز چرخ شرف ، ماه فلک افسر رسید


تا به کي؟ باشي خموش ای عاشق شوریده حال
شمع دانش برفروزان ، شاه دانشور رسید


بزمي آرا ، سوم شعبان فرا آمد به ناز
همچنان کبک دری با صد خرام از در رسید


جَستم از جا بر گرفتم خامه ی عرفان به کف
تا مرا این مژده از طبع گهرپرور رسید


نور عرفان سر زد از شرقِ خِرد خورشیدسان
همچنان خورشیدِ عالمتاب کز خاور رسید


زآنکه میلاد شهي باشد که شاهان جهان
هر یکي بر درگهش چون چاکر و نوکر رسید


مولد مسعود شاهنشاه احرار جهان
مظهر يزدان، حسين آن بَضعه ی حيدر رسيد


شد برون، از بحر هستي گوهر شهوار عشق
كز وجودش قدر و عزت بر دُر و گوهر رسيد


سنبل گیسوی او بازار عنبر را شکست
نافه خشکید آن زمان کآن طرفه مُشکِ تر رسید


چون علي درياى گوهر بود و زهرايش صدف
گوهري اين‌سان، به گنج علم و دين زيور رسيد


شد کمان از فرط حسرت ، سَرو مُلک کاشمر
مژده ی آن قامت رعنا چو بر کشمر رسید


آبروی گل سراسر ریخت نزد باغبان
تا که خندان در گلستان آن گل احمر رسید


شمس برج  دين و دانش ، شمع بزم معرفت
گشت (مصباح الهدىٰ) با چهره ی انور رسيد


ماهِ کیهان حقیقت ، پرتو افکن شد به دهر
آری آری نور حق ، از مَطلع داور رسید


از سپهر معدلت ، وز آسمان مُلک دین
از فروغ لایزالي ، پرفروغ اختر رسید


بر نجات مردم از جهل و فساد و انحراف
كشتي بحر هدايت با بسي لنگر رسيد


از ميان  بحر آزادى و اقيانوس عدل
ناخدا يعني خدا با چهرهٔ ديگر رسيد


باغبان گلشن دين ، آبيار باغ عشق
بر نهال شرع احمد ، مُثمِر و مُثمَر رسيد


شاهد بزم امامت ، ساقي جام مراد
بر خماران طريقت با مي و ساغر رسيد


خادما ! آتش فروزان ، عود در مجمر بریز
کاندرین میخانه پور ساقي کوثر رسید


رهبر آزادگان و ، سَرور سردادگان
لشكر اسلام را سالار و سرلشكر رسيد


مجري فرمان يزدان ، عاملِ اعمال حق
حاكم احكام قرآن ، سبط پيغمبر رسيد


مکتب یزدان‌شناسي ، رونق از علم‌اش گرفت
کز صباوت بر همه اَعلام دین رهبر رسید


از ضمير عشق او جز حق كسي آگاه نيست
آنقدر دانم ضمير عشق را مُضمر رسيد


تا كه بر قنداقه‌اش ساييد فُطرس بال و پر
سرخط آزادی‌اش از درگه داور رسيد


فاش گويم راست گويم در ميان خاكيان
پور آدم  ليک ز افواج فلک برتر رسيد


مِدحت ثاراللَّهي تنها بوَد در شأن وي
خونبهاى دين و خونِ خالق اكبر رسيد


افتخار اهل بيت مصطفيٰ فخرالامم
آبروى شيعه و اسلام را مفخر رسيد


بهر قلع ظالمان و دفع استبدادیان
قاضي عادل بیامد ، مجری کیفر رسید


آسمان گويي چراغاني بود از اختران
مجلس آرايي كند مَه ، كآن مَهِ انور رسيد


سومين  خورشيد رخشانِ امامت شد عيان
بر سپهر دين چنين خورشيدِ روشنگر رسيد


روز جشن و شادماني، گاه عيش است و صفا
چون صفابخش زمان ، شاه همايونفر رسيد


باشد اندر ساغر ما باده ى عشق حسين
بانگ نوشانوش ما برگنبد اخضر رسيد


شاد زی ای شیعه ! کز لطف خداوند کریم
ناسخ ادیان ناقص ، ناقض کافر رسید


دانی ای دل ! کیست این مولود با عز و شرف؟
پور حیدر آن مهین سلطان اژدر در رسید


حامي بیچارگان و منجي درماندگان
سرپرست کهتران بر مهتران مهتر رسید


ماحصل، آن خسرو ظالم‌كش و مظلوم كيش
بهر دفع ظلم و كين ، مظلوم را ياور رسيد


(شمس قم) ديگر چه غم باشد تو را كز لطف حق
كاين‌چنين طبع رسا و شعر چون شکّر رسيد

  • شنبه
  • 23
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 1:41
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران