تو در رفتار ، خَتمالمُرسلینی یااباصالح
تو در گُفتار، اميرالمؤمنـيني یااباصالح
نهتنها کنیهو نامتو بااحمد یکی باشد
كـه ذاتاً رَحمـةٌ لِلعالَميني يااباصالح
قوامعالمهستيبه جان توست وابسته
که تو هستیِ هستیآفرینی یااباصالح
زِبَر دستانِ عالم زیر دستانِ توأند آقـا
كه تو دست خدا در آسـتيني یااباصالح
سر دوش پدر يا در مقام قُرب اُوْ اَدنا
تو در هر منزلي بالانشـيني يااباصالح
تو تنها كارفرماي ملائك در سماواتي
تو تنها كارپــرداز زمیـنی يااباصالح
جنابِ"كوكبِدُرّي"شدي،تا بر مُنجّمها
بفهماني كه نورانـيتـريني يااباصالح
ازآنچشمو ازآن اَبرو كه آياتِخداوندند
عيان باشد كه قرآن مُبینی یااباصالح
سر بازار حُسنت ایستاده ماهِکنعانی
که قدریک نظر اورا ببینی یااباصالح
بهشوقتخِضر شدآوارهعمریدر بيابانها
كهميدانستتو"ماء مَعيني"یااباصالح
نهتنهادر زميندرآسمانها همدرايندوران
خدا جُز تو ندارد جانشـيني یااباصالح
تو عينِنور و نورِعيني و عينالحياة آري
تو عين اللّهي و عين اليقيني يااباصالح
چهمیفهمنددنيادوستان دینِحقيقي را؟
تو تنها اصل اصل اصل دینی يااباصالح
گزندِ دشمنان بر تو نخواهد داشت تاثیری
که تحتالحفظخَیرُالحافظینی يااباصالح
یهوداز ترستو یکلحظهآسایشنداردچون
-كه ميداند مُذلّ المُشركيني يااباصالح
بهغیر از بندنعلینت درایناوضاعوانفسا
کسی دارد مگر حبلُالمَتـيني يااباصالح؟
بُریدم رشته امید از مَردُم كه ميدانم
تو تنـها مَلجأ مُسـتضعفـینی يااباصالح
تو تسبيحي و تهليلي و تكبير نماز من
تو بر انگشترم نقش نگيني يااباصالح
علي اكبر و عبّاس،سلمان،مالکِ اَشتر
تو را باشد سپاهي اينچنيني يااباصالح
چنان دور تو ميگردند مثل روز عاشورا
نيفتد بر جبينت تا كه چيني يااباصالح
بنازم آن زماني را كه سرگرم تماشايِ
هياهـويِ يل اُمّ البنــيني يااباصالح
تو تكرار حسيني پس بدون شك لواي توست
به دست ماه مقطوع اليميني یااباصالح
- یکشنبه
- 24
- فروردین
- 1399
- ساعت
- 20:49
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
محمد قاسمی
ارسال دیدگاه