• دوشنبه 3 دی 03

 امیر عباسی

شعر ماجرا عبور کشتی حضرت نوح از کربلا(ع) -(بر گروه اهل دین با امرِ ذات)

1763
6

بر گروه اهل دین با امرِ ذات
نوح کشتی ساخت از بهر نجات

شد روان بر روی اَمواجی مَهیب
تا که افتاد اتفاقی بس عجیب

ناگهان کشتی تکانی سخت خورد
گوئیا تیری به قلب بخت خورد

رنگ و روی خَلق شد از ترس زرد
پس نبیَُ الَّه به ایزد عرض کرد

بارالها ، ای کریمِ چاره ساز
مهربان ، معبود ، ای بنده نواز

با همین کشتی به دور از هر اَلَم
سرزمین ها را بَسی طِی کرده ام

لیک اینجا ترس ، صبرم را رُبود
بارالها حکتمش را گو چه بود

پس بر آن آئینهٔ حقّ الیقین
گشت نازل جبرئیلِ راستین

گفت جبریلش به آوای جلی
هست اینجا مقتل پورِ علی

این زمین ، دریای اندوه و بلاست
قتلگاهِ سِبطِ طاها ، کربلاست

کُشته می گردد در اینجا از جفا
روح و جان مصطفی، خون خدا

دشمنان قطعِ اُمیدَش میکنند
با لب تشنه شهیدش میکنند

زین حدیثِ ماتم و اندوه و درد
نوح هم با پیروانش گریه کرد

گریه بر آن آبروی عالمین
گریه بر سالار مظلومان حسین

گریه بر آن رأسِ از پیکر جدا
قاریِ قرآنِ روی نیزه ها

  • چهارشنبه
  • 3
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 19:58
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران