دل هر شیعه معدن غمهاست
شبِ هفتِ حسین ، گل زهراست
در عزای امام سوم ما
دیده ی عرش همچُنان دریاست
آری از ظلم مردم کوفه
بنت حیدر دگر تک و تنهاست
ناله اندر فراق سالارش
بر لبش لحظه لحظه پابرجاست
یک طرف جمله آل پیغمبر
یک طرف خِیل لشکر اعداست
دختری فاطمی نَسَبْ ، در راه
سخت دلتنگِ دیدن باباست
یکه تاز رَهِ فضیلت و صبر
تا دم حشر زینب کبریٰ است
گرچه دارد غم علی اصغر
گرچه دلخونِ اکبرِ لیلاست
گرچه داده به راه دین دو پسر
گرچه بی تابِ ماتم سقاست
گرچه در بین مقتلی خونین
شاهدِ روضه های وا وَلَداست
معرفت بین که تا کجا دارد
که تمامی به دیده اش زیباست
چون برادر به محضرِ الله
واصل و وَصل و والِه و شیداست
از نگاهش عدو شده لرزان
از کلامش به کوفه بس غوغاست
جِلوه ی پنج تن ، نهان در او
او که خود مَظهر ذَویِ القُرباست
با سلاح بُکاء و حَربهٔ صبر
چیره بر قوم مُلْحِدِ طُلَقاست
خطبه هایش بر آن جماعت کفر
ذوالفقاری به جان اهل خطاست
از همان خطبه های کوبنده
زنده پیغام سیدالشهداست
آری آری به هر کجا زینب
با خدای حسین در سوداست
لیک دارد به دل غم دلدار
آن نماز نشسته نیک گُواست
سَرِ دلدار او به کنج تنور
ناله زن بِینِ مطبخی زهراست
در نجف زین عزا حزین حیدر
در مدینه به سر زنان طاهاست
زین سؤال ثَقیل و عالَم سوز
محشری در دلم همیشه به پاست
آخر اِی چرخ بی مُرُوّتِ پست
کنج زندان چه جای آل عباست؟
ای حسین جان ببین گدایت هم
بر تنش در عزات ، رَخت عزاست
- چهارشنبه
- 3
- اردیبهشت
- 1399
- ساعت
- 21:22
- نوشته شده توسط
- علیرضا گودرزی
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه