• دوشنبه 3 دی 03

 امیر عباسی

شغر کرامت آقا عبدالله الحسین به فقرا -(هست از لطفِ خداوند جهان )

413

هست از لطفِ خداوند جهان
صحبت از آن سَرور آزادگان

لَیْله ی نُطْقَمْ مُنَوَّرْ زان مَه است
صحبت از آقا اَباعبدالَّهْ است

بود آن دلدادۀ ربّ غفور
از سر یک رهگذاری در عبور

دید چندین مستحقِّ بی نوا
جمله گستردند خوانی از عبا

دور از هر غصّه و رنج و مِحَن
نان خشکی می خورند آن چند تن

چشمشان تا بر رخ مولا فتاد
در دل مجنونشان غوغا فتاد

لیک قبل از هر مَقال و هر کلام
کرد ثارُا... بر آنها سلام

آن مصفّا گَشْتِگانِ راه عشق
بعدِ پاسخ بر سلامِ شاه عشق

یک صدا گفتند ای نور دو عین
کن از این سفره تناول یا حسین

گفت ای نیکو دلانِ نیک نام
هست صَدْقه بهر آل الَّهْ حرام

من هم از آن اهل بیت اطهرم
بضعۀ زهرا ، عزیز حیدرم

لیک در وادیِّ بی آلایشی
دارم از جمع شما یک خواهشی

جملگی آرامِ جانِ من شوید
امشبی را میهمانِ من شوید

جملگی آئید با شور و نوا
تا پذیرایی نمایم از شما

ای عبادِ ذات رحمانُ الرّحیم
من کریمم من کریمم من کریم

شب که شد آن چند مسکین آمدند
در حریمِ مطلق دین آمدند

رحمتُ الَّهْ باب رحمت را گشود
زان گدایان خود ، پذیرایی نمود

خوانی از نعمت بر ایشان پهن کرد
بین سفره ، نان داغ و آب سرد

بَعْدْ آن آئینه ی لُطفِ إلٰهْ
داد بر آنها لباس و خرجِ راه


زبانحال ما :

مثل او در رحمت و إکرام کیست؟
این حسین ، مهمان نواز واقعی است

ما هم ای مولا گدایان توایم
آرزومندان احسان تو ایم

ای حسین جان ای گُل خیر النّساء
آرزو داریم ما وصلِ تو را

کاش یک شب میهمانِ تو شویم
سائلی در آستانِ تو شویم

ای فلک مبهوت عِزّ و جاهِ تو
کاش ما گردیم خاک راهِ تو

روز محشر ای به عالَم دستگیر
جان زینب دست ما را هم بگیر 

  • چهارشنبه
  • 3
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 21:34
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران