فاطمه بود و غصه ی رهبر
فاطمه بود و غربت حیدر
فاطمه بود و یک جهان ناله
فاطمه بود و یک فلک آذر
فاطمه بود و دوری از بابا
فاطمه بود و هِجر پیغمبر
فاطمه بود و یک گلستان درد
که همه بود لاله ی احمر
بر علی بِین دشمنان زهرا
یک تنه بود جای صد لشکر
گِرد شمع ولایتِ مولا
گشت زهرا مثال خاکستر
آه کز دست ظلم نیلی شد
حُسن آن طلعت خدا منظر
او که بودی به بَحرِ مَجد و کمال
فُلک امّید خلق را لنگر
اوکه بر شام تارِ بدعت دین
خطبه اش بود همچو صبحِ سحر
اوکه شد از خروش حیدری اش
در مدینه طلیعه ی محشر
یاسِ عمرش زِ ظلمِ گلچینان
گشت پژمرده در پسِ آن در
او که بودی علیِ تنها را
تکیه گاه و امید و همسنگر
آخرین روز های عمرش را
خفت از غم میان یک بستر
شدّت درد بسکه در تن داشت
بود صوتش ضعیف و بی جوهر
ناله می زد حبیبه ی طاها
که علی مُقتداست بر زهرا
- پنج شنبه
- 4
- اردیبهشت
- 1399
- ساعت
- 16:49
- نوشته شده توسط
- علیرضا گودرزی
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه