• یکشنبه 2 دی 03


متن شعر انتظار فرج -(تو رفته ای و به راهت دو چشم تر مانده )

602

تو رفته ای و به راهت دو چشم تر مانده 
دوباره از تو نگاهم چه بی خبر مانده 

هنوز همسفر بادهای دنیایم 
شبیه شاعری هستم که دربدر مانده 

در انتظار تو بودند حال و پیر شدند 
جوانه های به خدمت رسیده فرمانده 

نگاه ملتمس من بسوی پنجره است 
دعای عهد و فرج ها به پشت در  مانده 

برای اینکه نگاهم به خیمه ات افتد 
دو چشم ناز و خمارم چه منتظر مانده 

ستاره تا که بچینم از آسمان نگات 
شب سیاه دلم در پی سحر مانده 

بگو برای عیادت نیا به خانه ما 
شفا گرفته ز دستش مریضِ درمانده 

بیا که کاسه ی صبرم ز شوق لبریز است 
دلم به عشق تو آدینه ها سحرخیز است 

  • چهارشنبه
  • 10
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 22:2
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران