ماهی ز جنان آمد گویا رمضان آمد
غفلت ز دلان رفته رحمت به میان آمد
حق سفره دعوت چید غفلت ز دلان برچید
ماهی و گلی مهشید بر کشور جان آمد
قرآن مبین نازل تورات در آن حاضر
انجیل مسیحا نیز گویا رمضان آمد
شد هر نفسی تسبیح خواب از همگان تقدیس
هر آیت قرآنی ختمی ز همان آمد
شد بسته به صد زنجیر ابلیس و بشد زان پیر
هر باب جهنم را قفل از رمضان آمد
در لیله ی پر قدرش افواج ملک نازل
شامی که بِه از الف است از بهر جهان آمد
یا رب چو شود قدرش قدرم تو فزون فرما
از لطف فزون قدرت کان بر دل و جان آمد
ابواب جنان مفتوح بر باب دلان مفتوح
مفتاح جنان گویا باز از رمضان آمد
صد نور و (ضیا) از دل در پرتو آن پنهان
هر رحمت یزدانی از پرده عیان آمد
- چهارشنبه
- 10
- اردیبهشت
- 1399
- ساعت
- 22:14
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا توحیدی
ارسال دیدگاه