بانویی که جانِ خود را نذرِ ایمان کرد و رفت
زندگی اش را تماماً وقفِ قرآن کرد و رفت
همسر ختم رسولانِ الهی باوفاست..
با دلی افروخته ..ترکِ سروجان کرد و رفت
شد سپر مانند حیدر بر بزرگِ مسلمین
آخرش بر پایِ او اهداءِ باران کرد و رفت
مال و اموالش نثارِ دولت اسلام بود
در نهایت با غریبی رو به جانان کرد و رفت
مثل پروانه فقط می گشت دورِ مصطفا
در طوافِ عاشقی ترسیمِ پیمان کرد و رفت
یک تنه پشتِ رسول اللّه بود و با علی
دشمنان نورحق راهی زندان کرد و رفت
آنقدر اخلاص را سرلوحه ی کارش نمود
مخلصانه جان فدایِ بابُ الحسان کرد و رفت
درمقابل..حق برایش حضرت صدیقّه داد
ناز این دختر کشید و دل پریشان کرد و رفت
رزم و آموخت بر زهرایِ خود با اقتدار
بعد از آن آسوده خاطر رو به یزدان کرد و رفت
- پنج شنبه
- 11
- اردیبهشت
- 1399
- ساعت
- 13:39
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محسن راحت حق
ارسال دیدگاه