ببین این چهره ی زردم
پُر از آه و پر از دردم
مدینه جان پیغمبر
دعا کن تا که برگردم
خداحافظ مدینه ...
به دردِ دل تو درمان دِه
براتِ وصلِ جانان دِه
اگر چه می روم لیکن
دلم پیش تو جامانده
خداحافظ مدینه ...
تو کوی عاشقان بودی
به ما دارُالامان بودی
تو در این مدت کوتاه
بهشت زائران بودی
خداحافظ مدینه ...
چو من عزم سفر دارم
زِ غم ، چشمان تر دارم
دلیلش این بُوَد ای خاک
هوای تو به سر دارم
خداحافظ مدینه ...
مدینه با غم و آوا
شدم از گوهرت جویا
ولی آخر ندیدم من
نشان از تربت زهرا
خداحافظ مدینه ...
- پنج شنبه
- 11
- اردیبهشت
- 1399
- ساعت
- 16:50
- نوشته شده توسط
- علیرضا گودرزی
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه