دربدر بودم و دیدم که هوادار شدی
هرکجا دیدی اسیرم تو به من یار شدی
ای خدا پشت و پناهت که پُر از شوری و شوق
تا که رونق ز کفم رفت خریدار شدی
بدی ام دیدی و اصلاً به کسی دم نزدی
این تو بودی که فقط محرم اسرار شدی
دردساز شدم کاش به دادم برسی
گرچه عمریست عزیزا که تو غمخوار شدی
در دلم نیست سرسوزنی آقا تبِ عشق
عشق را هدیه نمودی و گرفتار شدی
من شدم غافل و دستم به حمایت نکشید
ولی از حالِ خرابم تو خبردار شدی
نکند خسته شوی از منِ بیچاره ..دمی
وای از آن لحظه ببینم که تو بیزار شدی
بخرم جانِ ابالفضلِ علی..دربدرم
دربدر بودم و دیدم تو هوادار شدی
- یکشنبه
- 14
- اردیبهشت
- 1399
- ساعت
- 13:41
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محسن راحت حق
ارسال دیدگاه