من ندارم در جهان جز تو امینی ای خدا
داری از من عبد آلوده ترینی ای خدا؟
ای پناه بی پناهی ها ، بده آرامشم
خسته ام از این هیاهوی زمینی ای خدا
جا ندارد بی کسی اصلا میان زندگی
در جهان وقتی که تو نعم المعینی ای خدا
مثل سابق نیستم آخر گرفت از بنده ات
معصیت ، روزی سجاده نشینی ای خدا
جان حیدر مهربانی کن بگردد قسمتم
ذره ای طاعات زین العابدینی ای خدا
دوست دارم بنده پیر خراباتم کنی
تا قیامت ، تشنه ی اشک و مناجاتم کنی
ای به لطفت عالمی مدیون علی بن الحسین
ای کرم در بیت تو قانون علی بن الحسین
چشم وا کردی و شد خاتون ایرانی ما
بر زمین و آسمان خاتون علی بن الحسین
ای که باران از غلام تو اطاعات می کند
گوشه چشمی کن بر این هامون علی بن الحسین
مهربانی هات بر مروان ملعون هم رسید
از تو حتی دشمنت ممنون علی بن الحسین
گریه هایم را دوچندان کن برای کربلا
ای علی ِ جمع بکائون علی بن الحسین
دوست دارم مثل تو با گریه روزم شب شود
در جهان هم و غمم تنها غم زینب شود
ای برازنده برایت نام زیبای علی
ای به دوشت کیسه های نان و خرمای علی
نیمه شب تا که مناجات تو می گردد بلند
بار دیگر در زمین می پیچد آوای علی
با صحیفه مردگان را جان تازه می دهی
جان من قربان اعجازت مسیحای علی
آمدی بعد از حسین و مجتبی دیدند باز
بیشتر از آب ، گوهر را به دریای علی
آمدی بردند دل از آسمان و ماه آن
مسجد و محراب با تو ماه زیبای علی
با تماشایت مدینه یا علی سر می دهد
بندگی ات ، سجده هایت بوی حیدر میدهد
ناصر دین خدایی و خدایت ناصرت
دست ِ فوق دست ها ، دست قدیر و قادرت
اَینَ زین العالدین ِ روز محشر شاهد است
که خدایت تا چه حد می خواهد آقا خاطرت
ای امام و زاده و بابا و داماد ِ امام
علم اول آخر عالم به مشت باقرت
دشمنت قبر تو را می خواست بی زائر ولی
عرشیان گشتند جای کل عالم زائرت
روسیاهی ، بهر باطل ماند بعد از کربلا
ناگهان دیدند اهل کوفه حی و حاضرت
بعد بابا ، تو وجودت بود اصلا انتقام
هم به جای اکبر و هم جای خود هستی امام
من ز یارب یارب او تا خدا راهی شدم
با صحیفه مست از فیض سحرگاهی شدم
آی مجنون چشم وا کن تازه لیلا را ببین
بی سر و سامان و سیدای عجب ماهی شدم
لطف ، تنها لطف ، تنها لطف ، تنها لطف ، لطف
آستان بوس و دخیل خوب درگاهی شدن
بیشتر از بچه هایش بر غلامش لطف کرد
شکرلله از غلامان عجب شاهی شدم
این سخن از اوست : زینب بی معلم عالمه است
بی جهت عمان نگفته زینب اللهی شدم
یا علی بن حسین بن علی روحی فداک
لایقم کن تا بگردم ، زینبی ِ سینه چاک
تو حسین ِ زینب کبری شدی بعد از حسین
سید و سالار عاشورا شدی بعد از حسین
پیش چشمان تو هجده یوسفت غارت شدند
آه یعقوب حرم تنها شدی بعد از حسین
بود دستت بسته و تنها دعایت مرگ بود
هم علی گشتی و هم زهرا شدی بعد از حسین
دل شکسته ، پیر ، خسته ، بی قرار ِ بی قرار
از جسارات یهودی ها شدی بعد از حسین
گریه می کرد آسمان می دید وقتی همسفر
با حرامی های این دنیا شدی بعد از حسین
در چهل شب جور شد اشک چهل سال تو آه
حرف شام آید وسط ، بد می شود حال تو آه
فروردین ۹۹
- دوشنبه
- 15
- اردیبهشت
- 1399
- ساعت
- 11:0
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محمد حسین رحیمیان
ارسال دیدگاه