ندیده در وفا مانند او؛ پیغمبری دیگر
پیمبر هم ندیده مثل این زن همسری دیگر
از آن آغاز، پای همرکابش «یا علی» گفتهست
ندارد مصطفی مانند او همسنگری دیگر
علی با ذوالفقارش زور بازوی پیمبر شد
و این زن با وفا و مکنتش شد حیدری دیگر
تمام زَرق و بَرقِ سکهاش؛ شد خرجِ خورشیدش
ندارد ماه، بین آسمانش اختری دیگر
به دور شمع آیین پیمبر نیست تا آخر
به غیر از بالهای همسرش خاکستری دیگر
به جز دامان پاک او؛ که رحلِ نورِ «اَعْطَیْنا»ست
نشد از عرش، نازل؛ هیچ جایی کوثری دیگر
به غیر از دفتر مدح طلاکوبش که قرآن است
نخورده مُهرِ «اُمُّالْمُؤمِنین» بر دفتری دیگر
مگر جا میشود دریا میان کاسهای کوچک ؟!
ندارد امت اسلام، جز او مادری دیگر ...
- دوشنبه
- 15
- اردیبهشت
- 1399
- ساعت
- 11:36
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا قاسمی
ارسال دیدگاه