ای سه ساله سالمند عاشقی
ساکن برج بلند عاشقی
ای همه سرمایهء دادی عشق
ای گل ناز خدادادی عشق
مثل دریایی و حرف من نَم است
هر چه گویم از مقام تو کم است
کوچکی اما بزرگی را دلیل
فخر و عزّت پیش درگاهت علیل
ذات تو مجموعهء مهر است و نور
کوی روحانی تو شد رَشک طور
ای شمیم ت عطر یاس مصطفی
ای نهال باغ سبز مرتضی
جلوه ات زهرایی و کوثر سرشت
از تو دارد فصل آبادی بهشت
جلوه ای از کوثر کامل توئی
زینت دوش ابوفاضل توئی
آسمان را زُهره و اختر توئی
زیب آغوش علی اکبر توئی
شهربانو را تو شهر رحمتی
گوهر بی مثل و والا قیمتی
ای بلند آوازه عشق بی قرین
خواهر معصوم زین العابدین
قلب عالم عاشق بابای توست
ای بنازم قلب بابا جای توست
بهر بابایت اگر لب تَر کنی
در دلش یکباره صد محشر کنی
گوش بابا تشنهء یک حرف توست
قلب او مشتاق عشق ژرف توست
خاک خاک پاک تو باشد فلک
سفرهء بابا ز تو دارد نمک
در نگاهت دیدهء زهرا نهان
پاکی و خوبی به قلب تو نهان
پای دلها جملگی پابند تو
آرزوی عمه ات لبخند تو
ای ز نسل عصمت و بحر عفاف
ای ملائک گِرد رویت در طواف
زیر گام کوچکت هفت آسمان
ای سه ساله عمّهء صاحب زمان
ای سه ساله رفته تا اوج خدا
تاروپود چادرت مشکل گشا
عرشیان سایه نشین چادرت
فرشیان ریزه خور روزی خورت
عمر تو کوتاه نامت ماندگار
شام از شرم تو گشته شام تار
منزل تو حوریان را وادی است
نِی خرابه آخرِ آبادی است
تو چه کردی با دل بابا مگر
با سر آمد بهر دیدارت پدر
- سه شنبه
- 16
- اردیبهشت
- 1399
- ساعت
- 11:29
- نوشته شده توسط
- علیرضا گودرزی
- شاعر:
-
مجتبی صمدی شهاب
ارسال دیدگاه