اگرچه پیشه کند چرخِ دون ،جفایم را
نگیرد از نگهم ، یارِ دلربایم را
.
نباشم آنکه ، تمنّا کنم ، به غیر از یار
هرآنکه داده مرا غم دَهد دوایم را
.
شکسته خاطرم از گردش فلک امّا
کجاست هم نفسی بشنود صدایم را
.
طبیب اگر چه به رأیِ صواب مرحم داد
خداست آنکه دهد ، از کرَم شفایم را
.
چو در صلاةِ شَبَم مِهر تو به یاد آمد
شنید تا به سَحَر، مرغِ شب دعایم را
.
تو شمعِ مجلسِ مایی و خود نمیدانی
فروغ رویِ تو روشن کند سرایم را
.
بگیرد آنکه بُوَد دستگیر، دستت را
به غیرتِ تو کند ، پای بند، پایم را
.
به گوش باد صبا با کنایه گفتم دوش
سفارشی بکند ، با فلک ، صبایم را
.
سخن ز پرده برون در قصیده باید گفت
اگر... غزل کند این ناله ها ، نوایم را
.
.
- سه شنبه
- 16
- اردیبهشت
- 1399
- ساعت
- 11:37
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
علیرضا امانی مجد
ارسال دیدگاه