ای آنکه ز دل عاشق دیدار تو هستم
نا دیده تو را واله رخسار تو هستم
.
در گردن من سلسله ی عشق تو دائم
مجنون سر کوچه و بازار تو هستم
.
عمریست که در سینه تمنای وصالت
چشمم به ره و در پی دیدار تو هستم
.
از پرده برون آی که بیگانه ببیند
بیجا نه اسیر رخ گلنار تو هستم
.
ای مهدی موعود تو چون ظل خدایی
من ملتجی سایه ی دیوار تو هستم
.
بر در گهت از بهر غلامی بپذیرم
تا فخر کنم خادم دربار تو هستم
.
هر چند که از هجر تو نالان و «فگارم»
صد شکر خدا را که گرفتار تو هستم
.
- سه شنبه
- 16
- اردیبهشت
- 1399
- ساعت
- 11:41
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
مرحوم یوسف مهدیون
ارسال دیدگاه