• دوشنبه 3 دی 03

 محمد مبشری

مربع ترکیب وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها -(سخن از بانوی دین است که نورش یکتاست )

472

سخن از بانوی دین است که نورش یکتاست 
روشنی اش به جهان روشنی بی همتاست   
مدح او را نتوان گفت ز بس که والاست
هر چه گوییم فقط عرض ارادت ازماست
 
مادر اسلام و همان مام تمام دنیاست 
همه ی نور وجودش ز وجود زهراست 


*

هر چه دارد همه در راه حبیبش داده 
یار بیمار که هستی به طبیبش داده 
ثروتش را که به مولای غریبش داده 
حق بر او لایحه ی دلخوش سیبش داده 

عطر زهرا و حسین و حسن از حضرت اوست 
به چه پاداش کرم نزد کریمان نیکوست 

*

او که خود در همه ایام بماند بر جا 
رفت تا دلبر خوش نام بماند بر جا 
رفت و از او غم و آلام بماند بر جا 
سوخت چون شمع که اسلام بماند بر جا 

پا به پا همره دلدار ز غم آزرده 
یک تنه توشه ی او را به حرا می برده 

*

هست اسلام اگر یکسره از بودن اوست
همه از بخشش او آن همه فرمودن اوست 
دین که آسوده شده حاصل فرسودن اوست 
لحظه ی دادن جان لحظه ی آسودن اوست 

انبیا در ره دین گر چه نتیجه دارند 
هر چه دارند ز ایثار خدیجه دارند 

*

حال بینید چرا همچو گلی پژمرده 
حاصل غربت یار است اگر افسرده 
رنج بسیار به همراه پیمبر برده 
بس گرفتند بر او جمله ی زن ها خورده 

که تو از چه شده ای همسر این مرد یتیم 
غافل از این دلش بود پی عشق قدیم 

*

عاقبت در ره دلدار فدا شد جانش 
با دل زخمی و خونبار فدا شد جانش 
بعد از او فاطمه بر یار فدا شد جانش 
وای بین در و دیوار فدا شد جانش 

مادر فاطمه در راه پیمبر جان داد 
دخترش نیز در راه حیدر جان داد 

*

بر تو استبرق زیبای جنان گشت کفن
آن چه جبریل بیاورد همان گشت کفن 
کربلا بر نوه ات خون روان گشت کفن 
بوریایی به تن شاه زمان گشت کفن 

 هر چه بر پا گشته غم در عالمین
نیست والله غریبانه تر از داغ حسین 

  • چهارشنبه
  • 17
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 11:30
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران