دخترم مادرت سفارش کرد
که عبایم شود کفن به تنش
هم عبا را بر او بپوشانم
هم کفن از بهشت بر بدنش
اینکه گریه ندارد ای گل من
حال گویم ز غصه و محنش
او خودش گریه کرد بهر حسین
که شود گرد و خاکها کفنش
گریه کن بر حسین وقتی که
میشود پاره پاره پیرهنش
خنجری با گلو شود درگیر
میکشد طول دست و پا زدنش
- پنج شنبه
- 18
- اردیبهشت
- 1399
- ساعت
- 14:46
- نوشته شده توسط
- علیرضا گودرزی
- شاعر:
-
محمود اسدی
ارسال دیدگاه