چهل شب از فراقش در عذابم
چهل شب هجر و دوری کرده آبم
چهل شب از فراقش بی شکیبم
چهل شب شب درد و غصه شد نصیبم
چهل شب آتش افتاده بجانم
چهل شب خون چکد از دیدگانم
چهل شب سینه ام بی تاب یاره
دل من طاقت هجران نداره
چهل شب ناله دارم در کجایی
کجایی نارنینم، لای لایی
چهل شب بی تو دنیا را نخواهم
رسیده تا فلک افغان و آهم
- یکشنبه
- 21
- اردیبهشت
- 1399
- ساعت
- 10:32
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حسین کریمی نیا
ارسال دیدگاه