یا حیدر(ع)
نبوده در عرب اندر مصاف او هماوردی
ولی افتاد در محراب با شمشیر نامردی
سحر گاهان زچشم مسجد ومحراب خون بارد
شکسته فرق حیدر، شاخص دین وجوانمردی
تمام کوفیان گویند لعنت بر تو بن ملجم
چرا با بهترین مخلوق این عالم چنین کردی
علی افتاده در بستر، یتیمان بی پناهانند
ز امشب یار آنها ناتوان باشد زشبگردی
ندای قد قتل پیچید از جبریل در عالم
خدا هم می کند با آل پیغمبر، همدردی
عجب زهری به تیغش داده بوده زاده ملجم
که مشهود است در روی علی مرتضی زردی
بمیرم باز هم زینب دچار داغ می گردد
نصیبش می شود بعد پدر حرمان ودلسردی
شعر:اسماعیل تقوایی
- پنج شنبه
- 25
- اردیبهشت
- 1399
- ساعت
- 4:59
- نوشته شده توسط
- اسماعیل تقوائی
- شاعر:
-
اسماعیل تقوایی
ارسال دیدگاه