شیر خدا! امیرِ دلاور شهید شد
تنها وصیّ شخص ِ پیمبر(ص) شهید شد
بر هم نهاد چشم و رسید آخرین نفس
راحت شد از مدینه و آخر شهید شد
کعبه نشست بر سر و بر سینه زد فقط
تا که شنید حضرتِ حیدر شهید شد
قران کنارِ سورۂ کوثر چه بیقرار-
با گریه گفت: ساقی کوثر شهید شد
غرقِ سکوت! خیره به «در»! مثل فاطمه(س)
در خانه؛ کنج غربتِ بستر شهید شد
با بغض چندساله حسن(ع) گفت که پدر
از داغ محسن(ع) و غم ِ مادر شهید
غنفذ(لع) خبر رساند برای مغیره(لع) که-
خوشحال باش! تک یلِ خیبر شهید شد
میگفت إبن مُلجم ِ ملعون پس از نماز
مسجد صفا گرفته و...بهتر... شهید شد
شعر گریز پایِ من از کربلا بگو...
آنجا که تشنه؛ ساقی لشکر شهید شد
زینب(س) نگاه کرد و زمین خورد! تا حسین(ع)-
بر رویِ خاک؛ با تنِ بی «سر» شهید شد!
#أللهم_العن_قتلة_أمیرالمومنین
- پنج شنبه
- 25
- اردیبهشت
- 1399
- ساعت
- 17:45
- نوشته شده توسط
- مرضیه عاطفی
- شاعر:
-
مرضیه عاطفی
ارسال دیدگاه