ارباب برای تو دگر وقت نداریم
از بس که شدیم تنگ نظر وقت نداریم
همپاییِ با زینب و احیایِ غم تو ؟
ای واااااای بر آن زیر و زبر وقت نداریم
هرچند که اشگ از غم تو چیز کمی نیست
این بار شده وقت سفر وقت نداریم
یک بار تو بردار زما لطف خودت را
درگیر بلا شیم ٬اگر وقت نداریم
یکبار نگه کرد و زهیر هستی خود داد
چون نیست کمی سوز جگر ،وقت نداریم
اشکال زماست چونکه به دلها غم ارباب
زیبا نمی آید به نظر وقت نداریم
هرچند که سکه شده از یمن تو کارم
امروز شده وقت ثمر وقت نداریم
آن روز فقط خواهرتان فکر نفر بود
امروز اگر هست نفر ،وقت نداریم
ای وای اگر روز جزا شاه بگوید
بر نوکر بی عار و حذر وقت نداریم
- پنج شنبه
- 15
- خرداد
- 1399
- ساعت
- 21:56
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
مهدی عسگری
ارسال دیدگاه