می ایستم دلتنگِ تو در باورم سمت حرم
یکباره می چرخد همه دور و برم سمت حرم
مثل کبوتر بچّه ای محض طوافِ گنبدت
یکریز پرپر میزند بال و پرم سمت حرم
خود را تصوّر میکنم در کنج سقّاخانه ات
زل میزنم لب تشنه با چشم ترم سمت حرم
در ذهن خود محض ِ نماز صبح می آیم سحر
در کوچه های مشهدت با مادرم سمت حرم
از راهِ خیلی دور خواندم خط به خط اذن دخول
یک چشم سمت جاده، چشم دیگرم سمت حرم
یاضامن آهو سلام از راهِ دورم را ببخش
راهی کن آقاجان مرا با همسرم سمت حرم
سلطانِ رأفت خواندمت! چون دیده ام پُر میشود
دستی که می آید به امید کرَم سمت حرم
روزی اگر از عشق تو آتش بگیرد پیکرم
من مطمئنّم میرود خاکسترم سمت حرم
*
هنگام جان دادن به حال خود مرا بگذار اجل
بگذار باشد تا دم ِ آخر سرم سمت حرم!
#ألسلام_علیک_یا_إمام_ٱلرئوف
#یاعلی_بن_موسی_الرضادخیلک
#دهه_کرامت_مبارک
- دوشنبه
- 9
- تیر
- 1399
- ساعت
- 19:18
- نوشته شده توسط
- مرضیه عاطفی
- شاعر:
-
مرضیه عاطفی
نیما