• جمعه 2 آذر 03


شعر در مورد بی ارزش بودن دنیا -(مَنو از حادثه رد كن تو شباي دل شكستن)

797


مَنو از حادثه رد كن
تو شباي دل شكستن
مي خوام از تو جون بگيرم
مي خوام عاشقت بشم من

دنيا ترديد يه فهمه
بين موندن و نموندن
يه روزي فرشته بوديم
ما رو تا كجا كشوندن

پاشو از خواب تَوَهم
گره ی چشماتو وا كن
اگه دلواپس نوري
پاشو خورشيدو صدا كن

سايه ها بازي نورن
گاهي با هم گاهي بي هم
تو مسافري و اينجا
داري دل مي بندي كم كم

منُ از حادثه رد كن
من به جايي نرسيدم
زندگي يه جاي ديگه س
من فقط سايه شو ديدم

  • پنج شنبه
  • 19
  • تیر
  • 1399
  • ساعت
  • 0:8
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران