دل نکند از ولای تو، گدای تو
سر ندهد جز برای تو، بهپای تو
حرمت دلخوشیِ دنیایم
من اگر کربلای تو آیم
سر بر خاک تو گذارم
اشک از دیدهام ببارم
ای دین و دنیایم لبیک، ای تنها ماوایم لبیک
آقا و مولایم هستی، آقا و مولایم لبیک
لبیک یااباعبدالله
ماه من و نور راه من، گواه من
ای همهجا تکیهگاه من، پناه من
همهجا یار و یاورم هستی
مهربانتر زِ مادرم هستی
نام تو سرِ زبانم
جز تو من که را بخوانم
ای جان جانانم لبیک، ای دین و ایمانم لبیک
تا آخر هستم عبد تو، ای شاه و سلطانم لبیک
لبیک یااباعبدالله
میرسد از کربلای تو، صدای تو
زندهدلان مبتلای تو، فدای تو
اینهمه بیرق عزاداری
عَلَم یاری است و بیداری
ما اصحاب کربلاییم
یاران خون خداییم
ای یار دیرینم لبیک، ای عشق شیرینم لبیک
من سرتاپا دردم آقا، ای تنها تسکینم لبیک
- شنبه
- 28
- تیر
- 1399
- ساعت
- 23:27
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
حمید رمی
ارسال دیدگاه