چقدر امشب، توی این خونه، خالیه جای بابا
همه بیتابن، همهگریونن، امون از دست دنیا
اشکای برادرهام، با چشام شده همراه
سوت و کور و تاریکه، خونۀ ولیالله
تنِ پر از تلاطمش از امشب
رو شونههای آسمون آرومه
شبونه میبرن امام شهرو
خدا ببین علی چقد مظلومه
گلِ لبخندِ یتیمای شهر، رنگ برگ پاییزه
دونهدونه اشک، از چشای تر، روی خاکا میریزه
شب شب عزاداری، شب شب غم و درده
آی یتیما باباتون، دیگه برنمیگرده
غمِ غریبیِ بابامون حیدر
از این شب بییاوری معلومه
شبیهِ فاطمه شده تشییعش
خدا ببین علی چقد مظلومه
اینهمهغربت،سهماینخونهس،سهماولادمولاست
اوج اینغربت، برایزینب، تُو غروب عاشوراست
از بلندی میبینه، که حسین تک و تنهاست
تیر و نیزه و شمشیر... توی قتلگاه غوغاست
دور حسین هزارتا تیزاندازه
بینِ اینا غریبکُشی مرسومه
هرکسی کینه از علی داشت اینجاست
خدا ببین علی چقد مظلومه
- دوشنبه
- 30
- تیر
- 1399
- ساعت
- 18:32
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
حمید رمی
ارسال دیدگاه