بسم الله الرحمن الرحیم
بی کس و تنها سرم بر زانوی غم می گذارم
ای خدا امشب درون حجره ام جان می سپارم
می روم از دار فانی ، در بهار نوجوانی (۲)
◾️◾️
از جفای ام فضلِ بی حیا کارم تمام است
صبح فردا پیکر من ، از جفا بر روی بام است
می روم از دار فانی ، در بهار نوجوانی (۲)
◾️◾️
از شرار زهر کینه ، سر الی پایم کباب است
نعش من فردا ، به بام و در جلویِ آفتاب است
می روم از دار فانی ، در بهار نوجوانی(۲)
◾️◾️
غم نصیب و دل پریش و حجره ی در بسته جایم
همسرم کف می زند تا نشنود دیگر صدایم
می روم از دار فانی ، در بهار نوجوانی (۲)
◾️◾️
تشنه کام و لعل عطشان می روم از دار دنیا
با صفا شد حجره ی من امشبی از یاد زهرا
می روم از دار فانی ، دربهار نوجوانی (۲)
◾️◾️
شعر از : امیررضا فرجوند
- دوشنبه
- 30
- تیر
- 1399
- ساعت
- 20:14
- نوشته شده توسط
- امیررضا فرجوند
- شاعر:
-
امیررضا فرجوند
ارسال دیدگاه