مولا اسممو نبر از یادت
وقتی میشه با خدا میعادت
من هیچم ولی دعام کن مثلِ
مالک و ابوذر و مقدادت
خوشا بحال مردای مردی
که از اصحاب خاص تو بودند
جمل و صفین هم کربلا بود
همه مثل عباس تو بودند
من که روسیاهتر از اونم
که بگم یار، خطابم کن
ولی ای آقای خوبیها
منو نوکر حسابم کن
ماییم مومنشدهی ایمانت
جانبخشه تلاوت قرآنت
خوش به حال پیرغلامات آقا
اصبغ و صعصعه و سلمانت
تا آخرین نفس یارت بودن
توی میدون ذوالفقارت بودن
توی قحط الرجال این دنیا
تا پای جون علمدارت بودن
شیعهی ناب اونا بودن
من فقط ادعا دارم
ولی هرچی که باشم باز
شوق ایوون طلا دارم
ما مشمول رحمت بسیارت
ما روزهداریم و ریزهخوارت
معنای بصیرتو فهمیدیم
از مالک اشتر و عمارت
ما اون رزمندههایی هستیم که
یازهرا نقش سربندامونه
هموناییم که تُو فتنه تنها
نگامون به حرف آقامونه
تا ظهور سبز آلالله
خون ما و عزت این راه
عشق ما حسین ثارالله
ذکر ما علی ولی الله
- چهارشنبه
- 1
- مرداد
- 1399
- ساعت
- 0:24
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
حمید رمی
ارسال دیدگاه