آی ای خسته دلان پنجره ها بگشایید
چشم بر این شب پر مهر و صفا بگشایید
عقده ها از دل افسرده هلا بگشایید
لب به شعر و غزل و مدح و ثنا بگشایید
و بخوانید : " مسیحا نفسی می آید
که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید "
چون پرستو سوی سامره به پرواز شدم
خیره بر روشنی این شب پر راز شدم
از صفای قدم دوست سخن ساز شدم
همنوا با نفس حافظ شیراز شدم
"روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد"
شب دیدار شب شادی و شور است امشب
غم درون دل ما زنده به گور است امشب
فصل نوشیدن از جام حضور است امشب
سامره جلوه ی رویایی طور است امشب
"موسم عاشقی و کار به بنیاد آمد
دلبر ماست که با حسن خدا داد آمد"
طرقوا از نفس کون و مکان می شنوم
بانگ تبریک ز حلقوم زمان می شنوم
نغمه ی شادی از اهل جنان می شنوم
"بوی بهبود ز اوضاع جهان می شنوم
مژده ای دل که دگر باد صبا باز آمد
هدهد خوش خبر از طرف سبا باز آمد"
خبر آورد که امشب شب میلاد گل است
نغمه سر کن شب میلاد فرحزاد گل است
باور دشت و دمن جلوه گه یاد گل است
دل حسرت زده ی مرغ چمن شاد گل است
"ساقیا آمدن عید مبارک بادت
و آن مواعید کردی نرود از یادت"
"نفس باد صبا مک فشان خواهد شد
عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد
چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد"
شب قدری است که موعود عیان خواهد شد
" او سلیمان زمان است که خاتم با اوست
لاجرم همت پاکان دو عالم با اوست"
ز آسمان خیل ملک بهر خوش آمد آمد
شهر سامره چو فردوس مخلد آمد
به بشر ناب ترین هدیه ی سرمد آمد
قائم و منتقم آل محمد آمد
" نازنین تر ز قدش در چمن ناز نرست
به از این هدیه ندادند به ما روز نخست"
مهدی فاطمه ای آبروی اهل نیاز
مهدی فاطمه ای ماه عرب مهر حجاز
"بسته ام در خم گیسوی تو امید دراز
دل آزرده ی ما را به نسیمی بنواز
شادی مجلسیان در قدم و مقدم توست
هستی آشفته ی گیسوی خم اندر خم توست"
چکنم با غم هجران تو در این شب سرد
سوختم در تب تنهایی و در شعله ی درد
شاهد قصه ی من اشک من و این رخ زرد
"مژده دادند که بر ما گذری خواهی کرد
نیت خیر مگردان که مبارک فالی است
حال هجران تو چه دانی که مشکل حالی است"
عاشق روی تو شب تا به سحر بیدار است
جام چشمان من از اشک غمت سرشار است
گر نیایی به خدا کار دل من زار است
"هر سر موی مرا با تو هزاران کار است
ای دلیل دل گمگشته خدا را مددی"
این به صحرای غم افتاده ز پا را مددی
- چهارشنبه
- 1
- مرداد
- 1399
- ساعت
- 1:5
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
کمیل کاشانی
ارسال دیدگاه