اى فروغ مهر تو در كارِ ذرّه پرورى
می كنى با گوشه ی چشمى ز عالم دلبرى
آفتاب حسن تو خورشيد را شرمنده كرد
روى ماهت كرد بر كون و مكان جلوه گرى
اى نگاه روشن تو معنى عين اليقين
می نشينم پيش تو بر سفره حق باورى
خون زهرا و على جارىست در رگهاى تو
جلوه خير كثيرى از تبار كوثرى
تيغ ابرويت به هم ريزد سپاه فتنه را
هيبت تو امتداد ذوالفقار حيدرى
مكتب و مشى و مرامت زنده كرد اسلام را
در تو می ديدند مردم شيوه ی پيغمبرى
سينه ات گنجينه ی اسرار اسم اعظم است
سرّ الله - ى تو نور الله از پا تا سرى
در شعاع نور تو هفت آسمان گم میشود
كهكشان ها گشته بر ماه جمالت مشترى
ماسوى الله خلق شد تنها به يمن اهل بيت
گردش چرخ فلك هرگز نباشد سرسرى
اشك می ريزد به عشق تو ز چشم آسمان
تا زمين گردد به پايت غرق در بار آورى
سامره از لطف تو دارد هزاران خاطره
عشق مديون تو باشد اى امام عسگرى
آبرومندى كه در درگاه لطف گردگار
دست دل ها را بگيرى روز سخت داورى
دست من دامان تو چشم من و احسان تو
مهر تو باشد به من برتر ز مهر مادرى
اف بر اين دنيا كه قدر عشق را نشناختند
قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهرى
- پنج شنبه
- 2
- مرداد
- 1399
- ساعت
- 0:57
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
کمیل کاشانی
ارسال دیدگاه