• دوشنبه 3 دی 03


شهادت امیرالمومنین(ع) -( امشب نمیشد مات چشمان تو باشم)

593


امشب نمیشد مات چشمان تو باشم
مات نگاه تو پریشان تو باشم

بغضم گرفته بوی مادر می دهی باز 
انگار باید سوگ پنهان تو باشم

حال و هوایت فرق کرده دست بردار
با من بمان تا باز مهمان تو باشم

باش و تمام لحظه ها را دیدنی کن
بگذار عمری سر به دامان تو باشم

با بغچه ی مادر چرا سرگرم بودی
انگار باید اشک سوزان تو باشم

مگذار تا در کوفه سرگردان بگردم
بگذار تا مهمان چشمان تو باشم

من دخترم دختر همیشه عشق باباست
مثل همیشه خواستم جان تو باشم

بابا دوباره بغض کرده چشمهایم
غربت کویرت کرده باران تو باشم؟

  • جمعه
  • 3
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 23:18
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران