• جمعه 7 دی 03


مناجات ماه مبارک رمضان -( یادِ یارانِ سفر کرده ، بخیر)

506



یادِ یارانِ سفر کرده ، بخیر
...آن رفیقانِ نظر کرده ، بخیر
از جهانِ ما گذر کرده ، بخیر
رو به خورشید و قمر کرده ، بخیر
جایشان خالیست این سال جدید

گوش کن! اوصاف اَمجَد را شنو
وصف ماهِ حیّ سرمد را شنو
" أَيُّهَا النَّاس! إِنَّهُ قَدْ ... " را شنو
خطبه‌خوانیّ محمّد(ص) را شنو
ای دل از غم شو رها ؛ آمد اُمید

نفحه‌‌‌ای از غیب ، از ره آمده
موسم شَهرُ الضّیافَه آمده
" ...نَوْمُكُمْ فِيهِ عِبَادَه... " آمده
بندگان را حِصن و خرگَه آمده
باز " إِلَهِي لا تُؤَدِّبْنی... " رسید

آمده از راه با امرِ غَفور
افضلِ ایّام و ساعات و شُهور
می‌رسد ارواح را نور و سُرور
با دم‌‌ ِ " ...اَدْخِلْ عَلىٰ اَهْلِ الْقُبُور... "
باز ، نجوای " ...لَکَ صُمنا... " دمید

ماه قرآن ، ماهِ قرآن‌آفرین
پَهن گشته با دم روحُ الاَمین
سفره‌ی عَفوِ الهی بر زمین
حق به نام و یاد اُمّ‌ُ المؤمنین
عبدِ بد با خوب را دَر هم خرید

آمده از عرش تا فرش ، این نسیم
بر سرِ خوان خداوند کریم
با سِلاحِ " یا عَلِىُّ یا عَظیم... "
بسته شد دستان شیطان رجیم
نفحه‌ی سوگندِ " بِالْحُجَّه... " وَزید

با نوای " ...یا سَمیعُ مِدحَتی... "
می‌شود شد بنده‌ی با قیمتی
با طنینِ " ...یا رَحیمُ دَعوَتی... "
با خدا انسان نماید خلوتی
یا مُبینُ یا مُنیرُ یا مُعید!

خوف دارد دل ز فرجام گناه
در قیامت ، پای میز دادگاه...
" ...يَجْعَلُ الْوِلْدانَ شِيبا " ؛ آه ... آه ...
ماه مهمانی رسید ؛ آمد پناه
گفته می‌بخشد خدا تا قبلِ عید

از کریمِ بنِ کریم آید سخن
با شمیم نابِ یاس و یاسمن
می‌دمد روح کَرَم در یک بدن
نیمه‌ی ماهِ خدا آید حسن
آنکه خورشید از گِلش آمد پدید

فتح مکّه می‌رسد این مَه ، ز رَه
کعبه را ، حیدر ، که بودش زادگَه
پاک گردانده ز بُت‌های گُنَه
با دم ِ " أَلْیوْم ، یَوْمُ الْمَرْحَمَه "
خواب ، از چشم ابوسُفیان پَرید

آیه‌ای دارد ثواب آیه‌ها
یک فریضه می‌شود هفتاد تا
همچنان می‌گفت وصفِ ماه را...
...خاتم پیغمبران ، "...ثُمَّ بَکىٰ... "
" یا علی! اشکم برای تو چکید "

سائلِ شبگیر می‌گوید: علی...
کاسه‌های شیر می‌گوید: علی...
هم جوان ، هم پیر می‌گوید: علی...
روی لب ، تکبیر می‌گوید: علی...
پُشت اَرکانُ الهُدىٰ از غم ، خَمید

لَیلَةُ القَدر است معراج دعا
می‌زند خلقی خدایش را صدا
سر به روی مُهر ، گوید مرتضىٰ
نغمه‌‌ی " فُزْتُ و ربِّ الكَعبه " را
می‌شود در ماهِ مهمانی شهید

غم مخور ، ای دل ، بهاران می‌رسد
انتقام شهریاران می‌رسد
مُنجیِ چشم‌انتظاران می‌رسد
بر سرِ شب‌زنده‌داران می‌رسد...
جِلد ، نه ، بَل ، روح قرآن مجید

پیشِ روی میهمانان خدا
باز گردیدَه است ابواب سما
یادِ جوع و تشنگیّ کربلا
روزه‌ها را کرده متنِ روضه‌ها
مرغ دل تا قتلگاهی پَرکشید

می‌شود هر روزه‌داری ، خود ، خطیب
مستمع‌هایش عَتیدند و رَقیب
یادش آید جمله‌ی " يَا ابْنَ شَبيب... "
در دلِ گودال ، لب‌تشنه ، غریب
چند ضربه ، رَأس را از تن ، بُرید

حور ، اندازد به روی خویش ، خَش
کُشته شد ارباب ، با حالِ عَطَش
در شب جمعه ، بدون غلّ و غَش
عاشقی می‌گفت زیر قبّه‌اش
ناله‌ی زهرا - " بُنَیَّ ... " - را شنید

سیّدی! اِغفِر ذُنوبی بِالحُسَین
خالقی! اُستُر عُیوبی بِالحُسَین
مُنعِمی! اِکشِف کُروبی بِالحُسَین
بَه ، چه ذکرِ ناب و خوبی: " بِالحُسَین... "
" بِالحُسَین... " آمد به لب ، دل ، آرمید

ماه مهمانی که تا آخر رسد...
رحم ایزد تا به چشمِ تر رسد...
صبحِ " ...اَهْلَ الْکِبْرِیا... " تا سر رسد...
کاش مهدی(عج) ، زودتر از در رسد
عُمر ، طِی شد ، دیده ، مولا را ندید

عاشقانِ یار گویند: " اَلعَجَل "
سالم و بیمار گویند: " اَلعَجَل "
روز و شب ، بسیار گویند: " اَلعَجَل "
خسته از تکرار گویند: " اَلعَجَل "
خوش‌به‌حالِ هر که وصلش را چشید

  • شنبه
  • 4
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 15:57
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران