طوس از نفس تو باغ رضوان شد
هر جا که قدم زدی گل افشان شد
از صبح ازل به شوق دیدارت
خورشید ، مسافر خراسان شد
منظومه ی شمسی آستین افشاند
خاک قدمت ستاره باران شد
تا بوسه زند به پای هر زاير
در صحن تو جبرییل دربان شد
صحن تو به عرش می زند پهلو
ایوان طلات مشرق جان شد
جاروکش آستان قدس تو
تاج سر اهل علم و عرفان شد
هرگز نشنیده ام کسی جز تو
در غربت ، ضامن غریبان شد
آرام گرفت در کنار تو
چون زلف تو هر دلی پریشان شد
از «سلسلة الذهب» دلم فهمید
عشق به تو از شروط ایمان شد
سلمانی پیر شهر نیشابور
هر خواسته داشت از شما آن شد
دستی که دخیل برضریحت بست
هر درد که داشت زود درمان شد
یا حضرت ثامن الحجج ، مولا
ایران ز تو بود اگر که ایران شد
مهمانی و میزبان نواز آری
با لطف تو رزق ما فراوان شد
در خاطره اش همیشه می ماند
هر کس که به سفره ی تو مهمان شد
هر زخم به مرهم تو شد ترمیم
هر سخت به دست مهرت آسان شد
هرگاه به کشورم شکست افتاد
با لطف تا کارها به سامان شد
در باغ تو زاغ با امید آمد
با یک نفست هزار دستان شد
خوشبخت کسی که در تمام عمر
بر عشق تو پایبست پیمان شد
آقایی او «کمیل» ، تضمین است
هر کس که گدای کوی سلطان شد
- سه شنبه
- 7
- مرداد
- 1399
- ساعت
- 16:5
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
کمیل کاشانی
ارسال دیدگاه