تن که بیمار طبیبان شد دچارش بهتر است
دل که نذر کربلا شد بی قرارش بهتر است
بردن چیزی به دربار کریمان خوب نیست
سائل آقا شدن اصلاً ندارش بهتر است
ما چرا بی چاره، آن ها که حسینی نیستند
هر که شد وقف محرم روزگارش بهتر است
فاطمه با گریه اش ما را اسیر خود نمود
آری آری گریه اصلاً گریه دارش بهتر است
نوکری آسوده می میرد که بیند بعد او
در غلامی از خودش ایل و تبارش بهتر است
سن پیری بیشتر از هر چه باید گریه کرد
میوه ی خسته زمستان آب دارش بهتر است
روز روشن بود آقا کشته شد پس بعد از این
گریۀ ماه محرم آشکارش بهتر است
شاعر: علی اکبر لطیفیان
- یکشنبه
- 14
- آبان
- 1391
- ساعت
- 17:2
- نوشته شده توسط
- مرتضی پارسائیان
- شاعر:
-
علی اکبر لطیفیان
ارسال دیدگاه