باز هم سجده به پای سنگها و چوبها
بارالاها پس کجا رفتند آدم خوبها
إهدِنا را قوم أنعمتَ علیهم گفتهاند
منکر هادی وَلا الضّالین تر از مغضوبها
ای میان دفتر آشفتهی تاریخ گم
سالها در جستجویت ابن شهرآشوبها
یک مرید آستانبوس تو شاه عبدالعظیم
عاشقان دیگرت ایّوبها یعقوبها
باز هم بزم شراب است و تعارف می کنند
سوی دریای طهارت جامی از مشروبها،
وای بر ما که امام خویش را نشناختیم
ورنه این آبی است در دستان هاونکوبها
بعد از این صحن تو و مژگان چشمان ترم
خاک کفش زائران عشق است و این جاروبها
- یکشنبه
- 19
- مرداد
- 1399
- ساعت
- 15:48
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
مهدی جهاندار
ارسال دیدگاه