• دوشنبه 3 دی 03

 محمود ژولیده

عید غدیر -( ساکن میخانه ام تا حلقه بر در میزنم)

816


ساکن میخانه ام تا حلقه بر در میزنم
هوشم و مستانه، دَم از "عشقِ حیدر" میزنم 

مست اگر هستم، مرا "جام ولایت" داده اند
باده ی "حبّ علی" از "جام کوثر" میزنم

روسیاه از جُرم، اما روسفید از حُبّ او
با علی صیقل بر این "روحِ مکدّر" میزنم

دَم ز مولایم نه تنها با زبان "با فعلِ خیر"
با همه ایمان از آن "جانِ معطّر" میزنم

از همان روزیکه گشتم از "اِضافاتِ گِلش"
تا کنون دارم مِیِ الله اکبر میزنم

در دو عالم "حیدر کرار" مولای من است
دَم ز اوصافِ تولایش مکرر میزنم

دیدم از روز ازل دل را به "صحرای غدیر"
دستِ بیعت اینچنین بر "دستِ دلبر" میزنم

با "نگاهِ لطف" مولا انتخابم کرد و گفت:
من خودم نامِ ترا در "متن دفتر" میزنم

شاهِ دین پوشاند چون "رختِ غلامی" بر تنم
گفت: بر پیشانی اَت خود "مُهرِ نوکر" میزنم

اختصاصم داد از "نور تولایش" علی
"سجده" از آنروز تا حالا بر این در میزنم

خُم خُم از "خُمِّ غدیرِ خُم" مرا نوشاند و دید
سر به سودای علی بر کوی داور میزنم

"وجهِ سبحان" یک نظر فرمود و ما را جذب کرد
سر بخاکِ پای آن " الله منظر" میزنم

صبح تا شب، پنج نوبت با "سرودِ اَلاَذان"
بر مناره، دَم از آن "یکدانه سَرور" میزنم

در شعاعِ آفتابِ روی او چون ذرّه ای...
بوسه بر پایش "سرِ دستِ پیمبر" میزنم

گفت پیغمبر جماعت را در آن "صحرای عشق"
دَم ز مدحِ مرتضی "بالای منبر" میزنم

گفت: از فضلش همین بس که "منم مداحِ او"
دَم ز وصفِ "آیه ی بَلِّغ" سراسر میزنم

بی ولای او شود کار رسالت ناتمام
ای جماعت با ولایت "حرفِ برتر" میزنم

بی تولای علی، کامل نگردد دینِ حق
با تولای علی، آن "حرفِ آخر" میزنم

"هر که من مولای اویم، این علی مولای اوست"
مُهر بر "اِکمالِ دین" با حکمِ حیدر میزنم

از خدا دستور دارم بیعتش گیرم ز خلق
هر که سر پیچد، بر آن کس "مُهرِ کافر" میزنم

خونِ او خونُ من است و جانِ او جانِ من است
این صَلا را نیز با "فرمانِ داور" میزنم

خطبه ی غرّای من "وصفِ علی و آل اوست"
با همه این حرف را تا روز محشر میزنم

از "حسن تا مهدیِ" او جانشینانِ منند
یک به یک از بهرشان حکم برابر میزنم

تیغِ حیدر پشتوانِ نصرت دین خداست
بوسه بر دستان این "آزاده رهبر" میزنم

دستهای او شود روزی میان ریسمان
ناله بر تنهاییِ آنروزِ حیدر میزنم

دشمنان را سخت کشت و یل یلان را زد زمین
حرفِ دیگر را از آن "دیوار و آندر" میزنم

انتقامِ کشته های بدر و خیبر..."پشت در"
ضجّه بر یک غنچه ی نشکفته پرپر میزنم


شاعرش میگفت: حرف از قلب مضطر میزنم
پس گریز روضه در دیوان و دفتر میزنم

مادری از پشت در "فریاد میزد یاعلی"
دمبدم فریاد از فریادِ مادر میزنم

تا شهیدِ "انتقام سیلیِ زهرا" شوم
بر سرم سربند یازهرای اطهر میزنم

هست شمشیرم به کف "هَل مِن مُبارز" بر لبم
دشمنانِ مرتضی را یک به یک سر میزنم

طایرِ عشقم، طوافم "کعبه ی روی علیست"
دور تا دورِ "امیرُالمومنین" پَر میزنم

نعره ی "یالَیتَنی کُنتُ مَعک" سر میدهم
چون سری بر جبهه های "بدر و خیبر" میزنم

چیست روز جنگ، "روز امتحانِ بندگی"
"مَرد از نامرد" چون رو شد، بخود سر میزنم

"انتقام کشته های کربلا" خواهم گرفت
همتِ مولا علی، بر قلب لشکر میزنم

در رگم خون حسین است و غلام زینبم
تا نفَس باقیست، حرف از "پاره حنجر" میزنم

سر به راهش میسپارم چون "شهیدانِ خدا"
عاقبت در راه آن مظلوم پرپر میزنم

  • یکشنبه
  • 19
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 16:48
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران