دلم از دور به تو میلِ توّسل دارد..
ردّ ِ خون است وَ یا صورتِ تو گل دارد
پسرِ نیزه نشینم!نه نشین اینگونه...
گلوی تو چقَدَر صبر و تحمّل دارد
می فرستم طرفت بوسه نابی گویا..
عشق بدجور میان من و تو پل دارد
می زند بر در و دیوار سرت را عمداً..
نیزه دارِ تو فقط قصدِ تغافل دارد
بینِ طشتی که پدر بود سرت مهمان شد
سرت انگار علی ..حسّ ِ تکامل دارد
کاش می شد بغلت کرد وَلو یک لحظه
مادرِ تو به این کار تمایل دارد..
بزند سنگ به هرکس که علی نام بُود
شامی پست فقط شوقِ تجاهل دارد
پای این نیزه ببین گریه کنم بی وقفه
دلم از دور به تو میلِ توّسل دارد
- پنج شنبه
- 23
- مرداد
- 1399
- ساعت
- 14:47
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
محسن راحت حق
ارسال دیدگاه