از لطفِ دعاهایِ تو بوده جگرم سوخت
خاکسترِ من رفت به باد و اثرم سوخت
شرحِ دل عاشق که به تفضیل بیان شد
پروانه اگر سوخت پرش..من جگرم سوخت
بی بی!به دعاهایِ تو سوگند ..اسیرم
از هر نَفَست...بابُ الحسین،بال و پرم سوخت
ای عصمتِ مطلق..گُهرِ حضرتِ زهرا
از مدح تو گفتن قلمِ بی هنرم سوخت
یکبار کشیدم ز دلم ناله ی زینب..
از بعدِ همین ذکر.. دلِ مختصرم سوخت
چل منزل از این شهر به آن شهر دویدی
این روضه شنیدم جگرِ دربدرم سوخت
گفتم که کمی گریه کنم شور بگیرم
با غربتِ ت بود که چشمانِ ترم سوخت
- سه شنبه
- 4
- شهریور
- 1399
- ساعت
- 15:40
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
محسن راحت حق
ارسال دیدگاه