زمزمه ونوحه شب تاسوعا
مشکی به دوش او، امید تشنگان باشد، ای خدای من
از سوی یک سقا، به طفلان ارمغان باشد، ای خدای من
از سوی دشمن سوی او آید سپاه، بنما مددتا اورسد در خیمه گاه، بنما مدد تا او رسد در خیمه گاه
عباس من عباس من عباس من3
________________________________
این شیر حق باشد، علمدار من وباشد، امید بچه ها
آن قد وبالایش، بود دلداری زینب، میان خیمه ها
چشمم به میدانست وآید بر لبم، یا رب تو رحمی کن به حال زینبم، یارب تو رحمی کن به حال زینبم
عباس من....
___________________________________
آمد به گوش من،زسوی میر وسالارم، ادرک یا اخا
رفتم بسوی او،بدیدم هر دودستش را، از پیکر جدا
آن قامت رعنای او نقش زمین،تیر عدو بر دیده ی آن مه جبین، تیر عدو بر دیده ی آن مه جبین
عباس من.....
___________________________________
پشت وپناه من، توبودی یا ابوفاضل، پشت من شکست
آهی کشم از دل، ز هجران تو می کوبم، دستم روی دست
ای آنکه بودی بر حسینت تکیه گاه،بعد تو ماندم بی معین وبی پناه، بعد تو ماندم بی معین وبی پناه
عباس من....
شعر:اسماعیل تقوایی
- جمعه
- 7
- شهریور
- 1399
- ساعت
- 13:58
- نوشته شده توسط
- اسماعیل تقوائی
- شاعر:
-
اسماعیل تقوایی
ارسال دیدگاه