• دوشنبه 3 دی 03

 اسماعیل تقوایی

یا سید الساجدین_زهر جفا آتش زده برجسم وجانم

1409

یا سیدالساجدین
زهر جفا آتش زده برجسم وجانم
خون دلی کهنه بیاید از دهانم

زهر عدویم می برد رنجم به پایان
فزت ورب الکعبه آید بر زبانم

من یادگار روز عاشورای عشقم
بستر نشین ناتوان آن زمانم

بعد از پدر بودست کارم اشک وناله
چون مرغکی بی بال وپر در آشیانم

با یاد دشت کربلا با هر بهانه
بهر شهیدان بوده گریه ارمغانم

آب روان چون آتشی بر جان من بود
یادم می آمد کام خشک بستگانم

با دیدن شش ماهه ای می شد گریان
چشمم برای اصغر شیرین زبانم

گریه سلاح من ز بعد کربلا بود
می زد شرر بر دودمان دشمنانم

خوشحال باشم میروم نزد شهیدان
محشور با آن عاشقان جاودانم

شعر:اسماعیل تقوایی

  • سه شنبه
  • 11
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 18:27
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران