شكر خدا سياهِ تو دارم به تن حسين
منّت خداي را كه فقط عشق من حسين
از بس زدم به سينه شده سينه ام كبود
دارم نشانِ عشق تو را بر بدن حسين
شد كربلا نصيب همه ، غيرِ من ، چرا ؟
مُردم ازاين همه غم و درد و مِحَن حسين
با خطِّ غم به روي دلم حق نوشته است
جانم فداي غربتت اي بي كفن حسين
با يادِ شدّتِ عطشت آب مي خورم
از خاكِ كربلا زده ام بر دهن حسين
اي مقتداي روضه و اي صاحبِ عزا
عَجَّل علي ظُهُورِكَ يابن الحسن ، حسين
- جمعه
- 14
- شهریور
- 1399
- ساعت
- 18:43
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
حمید رمی
ارسال دیدگاه