واحد ایام اسارت
#واحد
#اسارت
#شام
????
میخونم الشام الشام
روضه طعنه ودشنام
روضه سنگ روی بام واویلا
میخونم امشب و هرشب
روضه غربت زینب
چوب خیزران روی لب واویلا
زینب کجا کوچه وبازارکجا
زینب کجا مجلس اشرارکجا
زینب کجا طعنه اغیارکجا
اسیرگیرآوردنت باتازیانه زدنت
به کوفه وشام بلا بادسته بسته بردنت
...زینب زینب..یاشریکة الحسین
میخونم روضه آب و
روضه بزم شراب و
زینب و دادن عذاب و واویلا
روضه معجرپاره
دختراباگوش پاره
توی شهرشدن آواره واویلا
یک زینب و محله های یهود
یک زینب و تن سیاه وکبود
ای شامیان مگه گناهش چی بود
صدازدی داداش حسین بعدتومن اسیرشدم
ازروی نی نگام بکن ببین چقدرپیر شدم
...زینب زینب..یاشریکة الحسين
ميخونم روضه شام و
روضه طفل سه ساله
نیمه شب کنج خرابه واویلا
صدازدبابای خوبم
باباجون دردت بجونم
بدون تونمیتونم واویلا
یا ابتاه من الذی ایتمنی
یا ابتاه چرابابا بی بدنی
یا ابتاه من بمیرم بی کفنی
یتیم گیرآوردنم باهرچی میشد زدنم
بابامثه لبای تو خون می اومد ازدهنم
...ای وای ای وای...ای سه ساله حسین
- شنبه
- 22
- شهریور
- 1399
- ساعت
- 0:46
- نوشته شده توسط
- حسن نازپرور
- شاعر:
-
حسن نازپرور
ارسال دیدگاه